مستی

ساخت وبلاگ
حدودا ۱۴ سال گذشته از درست کردن این وبلاگ چند سالی هم از آخرین پستی که گذاشتم دقیق بخوام بگم ۵ سال الان یه دختر خوشگل دارم یه زندگی نسبتا خوب یه زن بساز و زندگی کن کرونا اومد هنوز هم هست گرفتاری ها بیشتر شده مردم از دست این دولت مردا عاصی شدن زندگی با دیدن پرنسای دو سالم یه لذت دیگه داره خدایا شکرت دو روز پیش سایه (هوشنگ ابتهاج ) فوت کرد روحش شاد نمیدونم شاید برم پنج سال دیگه بیام یه چیزی بنویسم ولی بازم خوبه که میدونیم یه جای یه خطی کشیدیم دیگه دوره وبلاگ خیلی سال ورچیده شده الان اینستا رو مد دابسمش و بلاگری و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه توش مردم رو خوب سرگرم کرده راستی سه سال پیش پدرم رفت وقتی رفت فهمیدم چه تکیه گاهی رو از دست دادم شغلم از آخرای سال ۹۶ تغییر کرد از شرکت اومدم بیرون زدم تو کار فرش ماشینی بعد یواش یواش توسعه دادم الان یه گالری مبل و فرش بزرگ دارم ولی کاسبی دیگه اصلا نیست مردم واقعا گرفتارنبا یه مصرع از سایه تموم کنم تو نیامدی و دیر شد مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khat-akhar بازدید : 88 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:23

در گلستاني هنگام خزان ، رهگذر بود يكي تازه جوان صورتش زيبا ، قامتش موزون ، چهره اش غم زده از سوز درون ديدگان دوخته بر جنگل و كوه دلش افسرده ز فرط اندوه با چمن درد دل آغاز نمود اين چنين لب به سخن باز نمود گفت: آن دلبر بي مهر و وفا دوش مي گفت به جمع رفقا در فلان جشن به دامان چمن ، هر كه خواهد كه برقصد با من از برايم ش مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khat-akhar بازدید : 32 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:36

پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش که مي توانست به او کمک کند در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد : پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد . من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي . دوستدار تو پدر پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : زمینی, نویسنده : khat-akhar بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46

من به مدرسه مي‌رفتم تا درس بخوانم ...تو به مدرسه مي‌رفتي به تو گفته بودند بايد دکتر شوي ...او هم به مدرسه مي‌رفت اما نمي‌دانست چرا؟ ...من پول تو جيبي‌ام را هفتگي از پدرم مي‌گرفتم ...تو پول تو جيبي نمي‌گرفتي هميشه پول در خانه شما دم دست بود ...او هر روز بعد از مدزسه کنار خيابان آدامس مي‌فروخت! معلم گفته بود انشا بنويسيد و موضوع اين بود: علم بهتر است يا ثروت؟من نوشته بودم علم بهتر است. مادرم مي‌گفت با علم مي‌توان به ثروت رسيد.تو نوشته بودي علم بهتر است. شايد پدرت گفته بود تو از ثروت بي‌نيازي.او اما انشاء ننوشته بود برگه او سفيد بود. خودکارش روز قبل تمام شده بود... معلم آن روز او را تنبيه کرد. بق مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khat-akhar بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست... چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت.هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت. مرد دو سال تمام همین کار را می کرد.کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواند نصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک هاحاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزن مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : کوزه,خورده, نویسنده : khat-akhar بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46

آه... آه ای معشوقه ی زیبا صدای خنده هایت کجا پنهان است؟ آغوشت خوابگاه کدام بد کار است؟ آه ای دخترک زاده ی بهار چشم هایت کو؟ بغض هایت کو؟ آیا هنوز هم پای درختِ باغ همسایه، منتظرم مانده ای؟ آیا هنوز هم گربه ها را دنبال می کنی؟ باز گرد،بازگرد، بیا،بیا با هم به کودکی سفر کنیم بیا کلاغ ها را به بانگ هی هی  پرواز دهیم شاه توت بدزدیم و لبانمان را سُرخ کنیم بیا و سفره ی مادرانه را بگُستران قوری پلاستیکی و بشقاب های چوبی و.... بیا و باز هم قایم باشک، بیا و باز هم آلوچه خشک هامان را تقسیم کنیم. دختر عروسکیمان را بیاور من پدر و تو مادر، بیسکوییت های خُورد شده را خمیر کن چوب کبریت مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : تنهايي, نویسنده : khat-akhar بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ...دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خوا مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khat-akhar بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46

بعد از مدت ها اومدم یه چیزی بذارم  هر وقت دلم می گیره میام اینجا پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت وگفت : پدر بیا بازی کنیم پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیابود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد.پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو از کجا یاد گرفتی؟پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتی آدمها درست بشن دنیا هم درست میشه. + نوشته شده در  یکشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 11:13  توسط آریا قهرمانی  |  مستی...ادامه مطلب
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : دنیا, نویسنده : khat-akhar بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46

زندگی زیبا شده است .

برگشته ام بعد از گذر کردن چتدین سال

اما بزرگتر با فهم تر  سن ام بالا رفته است در من چند صباحی عشق دمیده است فرشته ای در کنارم هست مهربان زیبا زیبا زیبا زیبا با عشق با دیدنش در این چند سال فهمیده ام برای چه آمده ام به این دنیای طوطی واررررر

+ نوشته شده در  شنبه سی ام مرداد ۱۳۹۵ساعت 13:23  توسط آریا قهرمانی  | 
مستی...
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : گذشت,سالها,آمدم, نویسنده : khat-akhar بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46

آسوده همه بخوابید عاشقان همه بیدارن

مستی...
ما را در سایت مستی دنبال می کنید

برچسب : آسوده, نویسنده : khat-akhar بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:46